نمایش فیلم ‘افسانه بناسان’ یا ‘داستانهای هزار و یک روز’ در جنوب کالیفرنیا در آمریکا، قرار بود نمایش ساده از فیلمی نه چندان مطرح در سینمای ایران باشد. اما در حاشیه آن اتفاقات و درگیریهایی رخ داد که آن را به سرخط خبرها رساند. آیا این یک اعتراض ساده ایرانیان خارجنشین است یا نمادی از چالشهایی که سینمای ایران با مخاطبانش خواهد داشت؟
پرویز پرستویی چهره اصلی این فیلم است. او برای شرکت در مراسم نمایش فیلم و پرسش و پاسخ با تماشاگران به همراه شماری دیگر از دستاندرکاران فیلم به آمریکا سفر کرده و در چند شب گذشته هدف اصلی انتقادها بوده است. کارزار شماری از مخالفان جمهوری اسلامی ایران برای “شرمسار کردن” شرکتکنندگان، باعث جنجالی شدن نمایش این فیلم شد.
کارگردان فیلم ‘افسانه بناسان، غول چراغ جادو’ حبیب احمدزاده، نویسنده و کارگردان جنگ، است که فیلم را برای قدردانی از شیسکو تسویا، زنی ژاپنی، ساخته که به درمان سربازان ایرانی شیمیاییشده در جنگ ایران و عراق، کمک کرده است.
در حاشیه نمایش فیلم، مخالفان جمهوری اسلامی ایران عکسی را که پرویز پرستویی با قاسم سلیمانی، فرمانده سابق نیروی قدس سپاه پاسداران، گرفته، در دست داشتند و او را به همکاری با “سرکوبگران” و “قاتل بچههای مردم” متهم کردند.
شماری از مخالفان جمهوری اسلامی، در میزگرد پایانی فیلم و همینطور در بیرون ساختمانی که فیلم نمایش داده شد، از پرویز پرستویی پرسیدند که چرا با وجود فعالیتهای خیرخواهانه خود، درباره نقض حقوق بشر در ایران و مخصوصا “کشتار معترضان در آبان ۱۳۹۸” سکوت کرده است.
یکی از معترضان به نقل از محبوبه رمضانی، مادر یکی از کشتهشدگان آبان ۱۳۹۸، خطاب به آقای پرستویی گفت که در جلسهای در شبکه اجتماعی کلابهاوس مادر پژمان قلیپور از آقای پرستویی نام برده و گفته چرا هنرمندان شناخته شده ایران در مقابل این اتفاقات سکوت کردهاند.
پرویز پرستویی، در پاسخ به این منتقد گفت: “طول مبارزه برای من مهم است و عرض آن مهم نیست. میخواهید من برم بمیرم؟…. شما در ایران زندگی نمیکنید. من در همین ایران کم مصیبت نکشیدم….” بازیگر معروف و تحسینشده ایرانی در پاسخ به این منتقد که میگفت چرا با قاسم سلیمانی، فرمانده پیشین نیروی قدس عکس گرفته است، پاسخ داد “این نظر شماست” و سپس گفت امیدوار است “در هیچ جای جهان قطره خونی ریخته نشود.”
فیلم دیگری از داخل سالن منتشر شده که در آن گوهر خیراندیش، بازیگر ایرانی، با انتقاد از مخالفان جمهوری اسلامی که در سالن هستند، میگوید از قدیم مادر و خالهها و اقوام برنامه روضه برگزار میکردند و خدا و پیغمبر را هم قبول داشتند و همزمان به عقاید هم احترام میگذاشتند: “ما نمیتوانیم در جایی زندگی کنیم که معنی دموکراسی را به ما نشان میدهند، حالا آمریکایی ایرانی یا هر که، [و به عقاید هم احترام نگذاریم] بیاییم یاد بگیریم که به عقیده آدمها احترام بگذاریم.”
اما انتقادها به جلسه پرسش و پاسخ محدود نماند. در بیرون از ساختمان هم شماری از مخالفان جمهوری اسلامی و در راس آنها سام رجبی، قهرمان جودو، باز به پرسش از شرکتکنندگان و فیلم گرفتن از آنها ادامه دادند. حتی شماری از شرکتکنندگان معمولی که چهرههای شناخته شده نیستند، به خاطر شرکت در نمایش فیلم، هدف انتقاد قرار گرفتند و منتقدان با موبایل آنها را تعقیب کردند.
در تصاویری که مخالفان جمهوری اسلامی ایران منتشر کردهاند، اسفندیار منفردزاده، آهنگساز شناخته شده، دیده میشود که مخالفان او را دوره کرده و با دوربین دنبالش میکنند و آقای منفردزاده به انگلیسی به آنها میگوید “شرم بر شما باد”.
ماجرای ‘زد و خورد’ چه بود؟
جمعه شب در شهر آناهایم تصویر دیگری جنجالی شد که سام رجبی آن را در توییترش منتشر کرد. در این فیلم سام رجبی که بار دیگر وارد سالن نمایش شده، از پرویز پرستویی میپرسد چرا با قاسم سلیمانی عکس گرفته و رابطه او با آقای سلیمانی چه بوده است، که آقای پرستویی پاسخ میدهد “به تو ارتباطی ندارد چون مثل انسان حرف نمیزنی”. سام رجبی همزمان مشغول فیلم گرفتن از آقای پرستویی است که ناگهان به نظر میآید آقای پرستویی عصبانی میشود، حمله میکند و گوشی او را زمین میزند.
مشخص نیست که قبل و بعد از این چند دقیقه چه اتفاقی افتاده اما هنگام ضبط فیلم، سام رجبی میگوید “من کاملا دارم آرام صحبت میکنم.”
آنطور که ویدئوهای سام رجبی در توییتر نشان میدهد، پای پلیس هم به میان آمده است. آقای رجبی میگوید به پلیس زنگ زده و از برخورد فیزیکی شکایت کرده است. اما گزارشی از بازداشت کسی در دست نیست.
این اتفاقها به بهانه دیگری برای طرح این موضوع تبدیل شده که آیا هنرمندان باید در بحرانها و شکافهایی که میان جامعه و حکومت پیش میآید، موضعگیری کنند.
‘وظیفه’ و واکنش هنرمند چه باید باشد؟
در شبکههای اجتماعی شمار زیادی به انتقاد از پرویز پرستویی، بازیگر ایرانی، و گوهر خیراندیش پرداختهاند که در کالیفرنیا زندگی میکند. در مقابل شماری هم از اقدام مخالفان جمهوری اسلامی در تعقیب و فیلمبرداری از شرکت کنندگان انتقاد کردهاند و آن را عملی غیرانسانی خواندهاند.
حساب کاربری به نام حاج حیدر نزدیک به نیروهای امنیتی ایران با بیش از ۱۱۹ هزار فالوئر با تحسین خشونت و مشت پرویز پرستویی نوشته: زد تو گوش یه غول بیابونی (اشاره به فیلم مارمولک)، زد تو گوش یه غول بیابونی (فیلم بادیگارد) و زد تو گوش یه غول بیابونی (سام رجبی).
اما باربد گلشیری، هنرمند، در انتقاد از پرویز پرستویی نوشته است که “چطور میشود به پرسشهای سام رجبی معترض بود اما در مواجهه با به اجبار نشاندن زندانیان شکنجه شده برابر دوربینهای امنیتی، هیچ اعتراضی نکرد؟
علی مصلح، روزنامهنگار سینمایی، درباره بازتابها ماجرای پرویز پرستویی در شبکههای اجتماعی میگوید همانقدر که ممکن است عدهای بگویند شایسته و لایق این نبوده که به او حمله شود؛ همزمان همانها بهشدت از او انتقاد دارند و او را جزو کسانی میدانند که نماد نابسامانی وضع موجود است.
فرج سرکوهی، نویسنده منتقد حکومت ایران در فرانکفورت، درباره اینکه آیا هنرمندان باید موضعگیری سیاسی کنند یا نه، آنها را به سه گروه تفکیک میکند:
“گروهی آثار خود را بر اساس جهانبینیشان خلق میکنند و میشود آثار آنها را نقد کرد اما مبلغ ارزشهای حکومتی و نظام استبداد و قتل و اعدام نیستند. گروه دوم هنرمندانی هستند که اجازه کار ندارند یا به خارج تبعید شدهاند، مثل ناصر تقوایی و بهرام بیضایی. اما گروه سوم هنرمندانی هستند که هم در آثارشان آن مبانی و نظام ارزشی حکومت سرکوبگر را تبلیغ میکنند و هم در کردار سیاسیشان آن را نشان میدهند. میگویند ما سیاسی نیستیم اما مثلا در وقت انتخابات برای نامزدهای حکومتی تبلیغ میکنند. یا از کسانی مثل قاسم سلیمانی که در جنایتهای سوریه دست داشته، حمایت میکنند و در واقع هم در آثارشان و هم کردار خود که دیگر ربطی به هنر ندارد، مبلغ حکومت هستند و از رانت هم برخوردار میشوند.”
او گروه سوم را محور سخنانش میداند و میگوید به دلیل موضعگیری سیاسی و حرکت سیاسی مخاطبان حق دارند از آنها توقع داشته باشند که در موارد دیگر هم موضع بگیرند.
فرج سرکوهی این اتفاقات را ناشی از تغییر نگاه جامعه ایران میداند: “از دی ماه ۱۳۹۶ هژمونی اصلاحطلبی که بر افکار عمومی مسلط بود و مردم امیدوار بودند در چارچوب همین نظام اصلاحات شود، از بین رفته است. این جامعه که دی ماه ۹۶، آبان ۹۸، سرنگونی هواپیمای اوکراینی و قتل بکتاش آبتین را دیده، تغییر کرده و دارد خود را از حکومت متمایز میکند، طبیعتا داوریاش هم تغییر کرده است.
علی مصلح هم با تایید سخنان فرج سرکوهی، ریزش تماشاگران فیلم اخیر اصغر فرهادی در ایران نسبت به اواسط دهه ۹۰ خورشیدی را مثال میزند و میگوید “مقبولیت و مشروعیت چهرههای مشهور هنرمند در سالهای اخیر بهشدت زیر سوال رفته است. و ریزش مخاطب در سالهای اخیر به این مساله مربوط است که بخشی از مخاطبان این فیلمها احساس میکنند به خواستههایشان پاسخ داده نشده است.”
آقای مصلح میگوید سینمای ایران امروز بازتاب تناقضهای داخل جامعه است: “درست یا غلط هنرمندان ایران حالا نماد وضعیت داخل ایران شدهاند. زمانی اصغر فرهادی هدف انتقاد قرار میگرفت و این توقع از او وجود داشت که موضعگیری کند و حالا میبینیم که این خواسته به بازیگران سینما مثل پرویز پرستویی رسیده است.”
فرج سرکوهی جزو کسانی است که اعتقاد دارد از همه نباید انتظار داشت حرکت سیاسی بکنند و با مردم معترض همراه شوند: “اما هنرمندی که موضع سیاسی و فعالیت سیاسی دارد و در انتخابات از نامزدها حمایت میکند این پرسش از او مطرح است که چرا درباره وقایع آبان اظهارنظر نمیکند. مخاطب میتواند بپرسد چرا اینجا که به من تیراندازی میکنند، سکوت میکنید. این تناقض در رفتار است.”
واکنش پرویز پرستویی چه بود؟
روز شنبه، ۳۰ آوریل – ۱۰ اردیبهشت – پرویز پرستویی با انتشار ویدیویی در صفحه رسمی خود در اینستاگرام به این واقعه که به گفته او یک بار دیگر در مراسم نمایش فیلم در شهری دیگر تکرار شده واکنش نشان داد.
آقای پرستویی گفته از معترضان، که در حاشیه نمایش فیلم او را به «انفعال» در برابر وقایع آبان ۹۸ متهم کردند، دعوت کرده برای تماشای فیلم و گفتوگو به داخل سالن بروند. آنها، اما، «با فحش ناموسی» و «صدای بلند» حتی به افراد عادی که برای تماشای فیلم به سالن رفته بودند، «اهانت» کردهاند.
bbc