۱۱۲ سال از فوران و تولید نفت در مسجدسلیمان میگذرد. نفت در سفر یکصد ساله خود از اکتشاف تا صادرات، نقش دوگانه بازی کرده است؛ عامل قدرت یا عامل ضعف. برخی با نفت بر سرزبانها افتادند و برخی هم روانه زندان شدند.
امتیازهای نفتی، از شمال تا جنوب
اولین امتیازات نفتی در ایران به دستور ناصرالدین شاه واگذار شد. او با مالکیت چند بازرگان ایرانی بر “معادن نفت” در خوریان سمنان و شوشتر خوزستان موافقت کرد. اگرچه مشهورترین امتیاز نفتی در دوره ناصری، امتیاز نفت شمال است، ولی اکتشاف نفت در مسجدسلیمان در پنجم خرداد ۱۲۸۷، نام ایران را بر سر زبانها انداخت.
ویلیام ناکس دارسی، تاجر انگلیسی توانسته بود بر اساس قراردادی با مظفرالدین شاه، امتیاز اکتشاف و بهرهبرداری از نفت ایران به جز مناطق شمال را بگیرد. اکتشاف نفت در مسجدسلیمان، اولین اکتشاف در خاورمیانه است. در سال اول استخراج از چاه شماره یک مسجدسلیمان روزانه ۳۶ هزار لیتر نفت به دست آمد. این رقم تا سال ۱۳۳۴ و با حفاری ۳۰۰ حلقه چاه “به بیش از ۱۰۰ میلیون تن” رسید.
مشروطه در تهران، پالایشگاه در آبادان
همزمان با گسترش فعالیتهای نفتی در جنوب، تهران درگیر جنبش مشروطه بود. بعد از پیروزی مشروطهخواهان و رفتن مظفرالدین شاه و آمدن محمدعلی شاه، نگاهها تازه متوجه اهمیت نفت و قرارداد دارسی شد. در یکی از جلسههای مجلس شورای ملی، مشاجرههایی درباره قرارداد دارسی، درآمدها و تعهدات طرفین میان نمایندگان با وزیر معادن وقت درگرفت.
در این میان، دولت انگلستان به عنوان سهامدار اصلی، جایگزین دارسی شد و “شرکت نفت انگلیس- ایران” را تاسیس کردند. گفته شده یک میلیون سهام ممتاز یک لیرهای این شرکت با قیمت هر سهم ۵/۲۲ و نیم شلینگ در بازار بورس به فروش رسید.
نیاز به تجهیزات تخصصی، زمینه حضور بیشتر شرکتهای غربی و اروپایی در ایران را فراهم کرد. طی این سالها پالایشگاه آبادان با ظرفیت روزانه حدود ۲۳۷۷ بشکه در روز ساخته و آماده بهرهبرداری شد.
نفت، رضاشاه و جنگهای جهانی
حوادث دوره جنگهای جهانی، پایان دوره قاجاریه و شروع حکومت رضاشاه هر کدام گوشه ای تاریخ صنعت نفت ایران را شکل داده است. طی سالهای ۱۲۹۳ تا ۱۳۰۸ شمسی، اگرچه تولید نفت در ایران حدود ۲۳ برابر شده بود ولی به نظر رضاشاه، سهم درآمد کشور از فروش و صادرات به نسبت درآمد شرکت نفت انگلیس- ایران کمتر است. با لغو قرارداد دارسی و امضای قرارداد جدید، امتیازهای نفتی دوباره حساب و کتاب شد و یکباره درآمد نفتی ایران طی سالهای ۱۳۰۹ تا ۱۳۲۹ افزایش یافت. دلایل این امر، بالا رفتن تولید از ۱۲۶ بشکه در روز به ۶۴۸ بشکه و پرداخت معوقهها توسط انگلیس گزارش شده است.
به باور ناظران، افزایش درآمدهای کشور از حق امتیاز نفت و البته مالیات بر موادی مثل شکر، به دولت مجال و امکان داد تا “سیاست نوسازی” را پیش ببرد.
ملی شدن نفت و وقفهای ۱۰ ساله
استعفای رضاشاه در سال ۱۳۲۰ و حضور نیروهای نظامیخارجی در شمال و جنوب ایران بر فعالیتهای نفتی تاثیر گذاشت. انگلیس برای حفاظت از تاسیسات نفتی به جنوب ایران نیرو فرستاد. مقامات لندن دلواپس خرابکاری احتمالی آلمانها و بروز ناامنی در مناطق نفتی بودند.
به همه اینها باید ملی شدن صنعت نفت به کوشش محمد مصدق را اضافه کرد. به دنبال آن انگلیس واکنش نشان داد و علیه ایران به اتهام “نقض قوانین بینالمللی” به دادگاه لاهه شکایت کرد. این دادگاه بعد از بررسی پرونده اعلام کرد که صلاحیت لازم برای رسیدگی به دادخواست انگلستان را ندارد.
انگلیس در واکنش کارکنان خود را از تاسیسات و مناطق نفتی ترخیص کرد. در نبود تکنسینهای فنی، اگرچه تلاشهایی برای تولید انجام شد ولی گزاش شده تولید نفت ایران طی سه سال بعد از ملی شدن صنعت نفت به کمتر از ۳۰ بشکه در روز رسید. تحریم خرید نفت ایران هم یکی از علتهای کاهش تولید و فروش بود.
به گواهی تاریخ تا اواخر دهه ۱۳۳۰، فعالیتهای چشمگیری برای اکتشاف و استخراج نفت انجام نشد. کمبود و گرانی نفت و بیکاری باعث بروز اعتراضاتی شد.
توسعه نفتی قبل از انقلاب
نفت ایران از دهه ۱۳۴۰ دوباره به کانون توجهها تبدیل شد. با تسلط تدریجی محمدرضا پهلوی بر اداره کشور و امضای قرارداد جدید در سال ۱۳۳۳، هشت شرکت نفتی خارجی با ایران وارد مشارکت شدند. به دنبال این مشارکت، تولید نفت ایران به حدود ۹۵۰ بشکه در روز رسید.
تاسیس سازمان کشورهای صادرکننده نفت “اوپک” در سال ۱۳۳۹ و عضویت ایران در آن همزمان شد با چهاربرابر شدن قیمت جهانی نفت. به این ترتیب درآمدهای نفتی کشور از ابتدای دهه ۱۳۵۰ اوج گرفت و تولید روزانه نفت در سال ۱۳۵۳ به شش میلیون بشکه رسید.
به گفته ناظران، اتکای بیش از حد محمدرضاشاه به درآمدهای نفتی باعث تمرکز سرمایهگذاریهای دولتی در صنایع نفتی و واردات شد. اما برخی معتقد بودند درآمدهای نفتی باید سرمایهگذاری شود. شاید به دنبال همین تاکیدات بود که دو سال قبل از انقلاب، ۲۵ درصد از سهام شرکت صنایع فولاد “کروپ” آلمان توسط ایران خریداری شد.
اگرچه به پشتوانه نفت، نرخ بیکاری در سال ۱۳۵۵ به ۲.۹ درصد رسید ولی رشد اقتصادی باعث شد طی سالهای ۵۲ تا ۵۵ نرخ تورم به ۲۵ درصد برسد. کارشناسان همواره نگران بودند که این تورم به افزایش شکاف درآمدی و نارضایتی مردم تبدیل شود. این نظریه هنوز طرفدارانی دارد که میگویند یکی از دلایل انقلاب ۵۷، تورم زیاد و نارضایتی مردم نابرخوردار بوده است.
نفت در جمهوری اسلامی
مشابه دوره پهلوی، از زمان استقرار جمهوری اسلامی تا امروز، نفت مهمترین منبع درآمد دولتها و محور اصلی برنامهریزیها بوده است. استثناهایی هم دیده شده که به رفتار دولتها یا رخدادهای سیاسی مربوط میشود. نمونهاش تصمیم مهدی بازرگان، سرپرست دولت موقت که میزان تولید نفت را از شش میلیون بشکه در روز به چهار میلیون بشکه کاهش داد. اگرچه هدف آقای بازرگان “کاهش وابستگی” به نفت اعلام شد ولی ناظران معتقدند خروج کارشناسان متخصص خارجی از ایران، یکی از دلایل این تصمیم بوده است.
گروگانگیری کارکنان سفارت آمریکا در تهران توسط دانشجویان انقلابی، دومین موردی است که به افزایش قیمت نفت هر بشکه ۳۲ دلار منجر شد. این دو اتفاق باعث شد درآمدهای نفتی ایران با وجود کاهش تولید، “تا مدتی” افزایش یابد و به رقمی بیشتر از ۲۴ میلیارد دلار برسد.
مجموع درآمدهای نفتی دولتهایی که از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۸۴ تشکیل شدند، حدود ۴۰۸ میلیارد دلار است. پایین بودن قیمت نفت، آماده نبودن پالایشگاه، خالی بودن خزانه، تعطیلی صنایع بالادستی و جنگ را شاید بتوان از دلایلی دانست که دولتها نتوانستند کشور را با اقتصاد نفتی اداره کنند.
خسارتهای وارده به تاسیسات نفتی هم بر مشکلات کشور اضافه کرد. بر اساس آمارهای وزارت نفت، در طول جنگ علاوه بر پالایشگاه آبادان که در تیررس حملات بوده و ۲۳ واحد آن آسیب جدی دیده، پنج پالایشگاه تهران، تبریز، اصفهان، کرمانشاه و شیراز در مجموع ۵۰ نوبت هدف حملات موشکی و بمباران قرار گرفتند و ۶۶ واحد آنها آسیب دیدند.
درآمد “افسانهای”
در مقایسه با دولتهای قبلی، وضعیت درآمدهای نفتی دولتهای نهم و دهم متفاوت است. در دوره اول ریاست جمهوری محمود احمدینژاد، قیمت هر بشکه نفت به ۱۱۰ دلار رسید. نتیجه این افزایش باعث رشد نقدینگی و تورم ۳۷ درصدی شد. افزایش قیمت نفت همانطور که صاحبنظران اقتصادی پیشبینی میکردند، دوام نیافت و درآمد نفتی کشور کم شد.
با این وجود آمارها نشان میدهند مجموع درآمدهای نفتی کشور در هشت سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ بیش از ۶۳۸ میلیارد دلار بوده است؛ رقمی که رسانهها “افسانهای” ارزیابی کردند.
“دکلهای گمشده” و مشکل فروش نفت
مقامات وزارت نفت سالهاست دنبال “تعدادی دکل گمشده” میگردند. یکی از این دکلها “فورچونا” همراه با شناوری به نام “وایز” است که دولتهای قبلی خریدند ولی اثری از آن نیست.
افت قیمت نفت در سال های اخیر، حل مشکلات اقتصادی را برای ایران سخت کرده است. تحریم نفتی ایران، خروج آمریکا از توافق برجام و بلاتکلیفی در رسیدن به توافقی جدید هم موانعی برای کسب درآمدهای نفتی است.
مجموع درآمدهای نفتی دولت از سال ۱۳۹۲ تا ۱۳ مهرماه ۱۳۹۹ حدود ۳۱۰ میلیارد تومان اعلام شده است. مقامات ایران از سالها پیش در جستجوی راههایی برای دور زدن تحریمها و فروش نفت هستند. فروش روی دریا، بازاریابی با پرچم دیگر کشورها، راهاندازی بورس نفت و فروش توسط اشخاص و واسطهها هم تا به امروز گرهگشا نبوده. برخی از این واسطهها به دلیل بازنگرداندن پول نفت به خزانه، در زندان هستند.
ایران در حالی از فروش نفت عاجز شده که به دلیل مشکلات فنی و زیربنایی و نبود چشمانداز، قادر نیست به برداشت از سهم خود در حوزه های نفتی مشترک در خزر فکر کند.
bbc