دونالد ترامپ به احتمال قریب به یقین به عنوان نماینده حزب جمهوریخواه انتخاب خواهد شد. طی روزهای گذشته مقالات و بولتنهای خبری زیادی به این موضوع اختصاص داده شده که پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری در پاییز امسال برای او سخت خواهد بود.
حزب جمهوریخواه درگیر اختلافات شدید داخلی است. شعارهای آقای ترامپ بیش از حد تحریکآمیز است. واقعیت انتخاباتی آمریکا، که به پیروزی در ایالتهای پرجمعیتی گره خورده که رقابت در آنها بسیار نزدیک است، به ضرر جمهوریخواهها عمل میکند.
نکته جالب درباره مورد آخر این است که تحقیقی که اخیرا منتشر شد نشان میدهد که در سه ایالت نزدیک اصلی – فلوریدا، اوهایو و پنسیلوانیا – تقریبا هیچ تفاوتی بین آرای دو نامزد احتمالی وجود ندارد.
هر سه این ایالتها – که در مجموع ۶۷ رای در کالج انتخاباتی دارند – در سال ۲۰۰۸ و ۲۰۱۲ به آقای اوباما رای دادند. اگر آنها را به مجموع ایالتهایی که در سال ۲۰۱۲ به میت رامنی، نامزد جمهوریخواه، رای دادند اضافه کنیم به عدد ۲۷۳ میرسیم – یعنی سه رای بیش از حد نصاب لازم برای پیروزی در انتخابات.
از طرف دیگر، میانگین نظرسنجیهای سراسری که چند روز پیش منتشر شد خبر از نزدیکی روز افزون دونالد ترامپ به هیلاری کلینتون میداد. اگر این را هم به معادله اضافه کنیم، خواهیم دید که وضع چندان هم برای دموکراتها مناسب نیست.
اما منطقیترها جواب دیگری میدهند.
نظرسنجی سراسری ایپسوس/رویترز، که رای خانم کلینتون را ۴۱ درصد، رای آقای ترامپ را ۴۰ درصد و رای تصمیمنگرفتهها را هم ۱۹درصد نشان میداد، به شکل اینترنتی انجام گرفته بود.
در جامعه آماری نظرسنجی کویینیپک در آن سه ایالت هم بیش از اندازه رایدهنده سفیدپوست دیده میشد – بخشی از جمعیت که بیشتر به جمهوریخواهها رای میدهد. از طرف دیگر نتایج این نظرسنجی فرق خاصی با نظرسنجی مشابهی که این گروه در پاییز گذشته در ایالتهای مهم انجام داده بود ندارد، امری که ناقض این ادعا است که حمایت از آقای ترامپ دارد افزایش پیدا میکند.
پس از انتشار نتایج این نظرسنجی، نیت سیلور – کارشناس مسائل انتخاباتی مدعی شد که هنوز زودتر از آن است که بشود نتایج انتخابات در ایالتها را بر اساس این نظرسنجیها پیشبینی کرد.
به گفته او “روند انتخابات دستخوش پیچوخمها و تغییرات بسیاری خواهد شد و این نظرسنجیها چندان دقیق نیست. نگران نظرسنجیهای تکی یا نوسانات کوتاهمدت نباشید.”
ولی نگرانی برای نتایج نظرسنجی دقیقا همان کاری است که مفسران و کارشناسان آمریکایی میکنند. خیلیها فکر میکنند که انتخابات پاییز هم مثل انتخابات ۱۹۶۴ به یک پیروزی راحت و تاریخی برای دموکراتها ختم خواهد شد. ولی نشانههای نزدیکی آقای ترامپ به خانم کلینتون این پیشبینی را با تردید روبهرو میکند. اینگونه نیست که آقای ترامپ هیچ راهی برای رسیدن به کاخ سفید نداشته باشد.
شاید موفق نشود. پیروزی او خیلی محتمل نیست. ولی دور از ذهن هم نیست.
پیروزی ترامپ در انتخابات پاییز تا حد زیادی به پیروزی او در ایالتهای صنعتی غرب میانه مانند پنسیلوانیا، اوهایو، میشیگان و ویسکانسین بستگی دارد. حتی اگر فلوریداییها هم به دلیل رشد روزافزون جمعیت لاتینتبار در این ایالت به کلینتون متمایل باشند، هنوز احتمال برد ترامپ، اگر بتواند ایالتهای مذکور را با خود همراه سازد، وجود دارد.
به نظر میرسد که آقای ترامپ از همین حالا به این استراتژی پی برده.
او که در ماه آوریل برای میتینگ انتخاباتی به ایندیانا رفته بود، در سخنرانی خود گفت “ما در ایالتهایی پیروز میشویم که بسیاری از مردم فکر میکنند به خاطر جمهوریخواه بودنمان شانس پیروزی نداریم. ایالت میشیگان مثال خوبی است. سایر رقبا به میشیگان نخواهند رفت. اما ما در آنجا خیمه خواهیم زد چون میدانم که من در میشیگان پیروز خواهم شد.”
اما چالشی که در ایالتهای غرب میانه – مشخصا پنسیلوانیا، ویسکانسین و میشیگان – منتظر آقای ترامپ است این است که جمهوریخواهها هرگز نتوانستهاند از انتخابات ۱۹۸۸ به بعد در آنها پیروز شوند.
رونالد براونستاین، روزنامهنگار نشریه آتلانتیک، مینویسد “این ایالتها مرتبا مثل معمایی حلنشدنی برای مغزهای متفکر جمهوریخواه عمل کردهاند چون برتری دموکراتها در این ایالتها غالبا مدیون یک بندبازی سیاسی است: آنها همیشه توانستهاند در این ایالتها نسبت به هر جای دیگری در میان طبقه کارگر سفیدپوست بیشتر رای بیاورند.”
بنا بر این آقای ترامپ برای پیروزی در این ایالات باید بالاخره موفق شود حمایت این بخش سرسخت رایدهندگان در غرب میانه را جلب کند یا، شاید، گروهی را هیجانزده کند که شان ترند، نویسنده نشریه ریلکلیر پالتیکس، آنان را “رایدهندگان سفیدپوست غایب” نامیده.
آقای ترند اشاره میکند که تعداد این رایدهندگان سفیدپوست بین انتخاباتهای ۲۰۰۸ و۲۰۱۲ بیش از ۳.۵ میلیون نفر کاهش پیدا کرد. در صورتی که با توجه به رشد جمعیت باید شاهد افزایش ۱.۵ میلیون نفری آنها میبودیم.
به نظر او، آنها اکثرا به طبقه کارگر سفیدپوستی تعلق دارند که سابقا از افرادی چون راس پرو – کاندیدای مخالف “تجارت آزاد” در انتخابات ۱۹۹۲ – حمایت میکرد.
این همان نوع رایدهندهای است که آقای ترامپ، با سیاستهای اقتصادی عوامگرایانه خود، توانسته به رقابتهای مقدماتی جمهوریخواهها بکشاند.
در انتخابات ۲۰۱۲ ، آقای اوباما موفق شد میت رامنی را با اختلاف ۵ میلیون رای شکست دهد. اگر آقای ترامپ بتواند سفیدپوستان ناراضی مذکور را پای صندوقها بکشاند، به رقیب خود نزدیکتر میشود. همچنین، اگر خانم کلینتون نتواند به اندازه آقای اوباما بین جوانها و اقلیتهای قومی رای بیاورد، رقابت بین این دو نفر باز هم تنگتر خواهد شد.
البته “اما و اگر” زیاد هست. شاید میزان مشارکت بین جوانها و اقلیتهای قومی – مخصوصا لاتین تبارها – نسبت به دوره قبل کمتر نشود، حتی اگر صرفا برای مخالفت با آقای ترامپ باشد. آمارها نشان میدهد که در ایالتهایی مثل کالیفرنیا تعداد لاتینتبارهایی که برای شرکت در انتخابات ثبتنام کردهاند هیچ وقت به این اندازه نبوده.
همچنین تکیه آقای ترامپ بر شعارهای عوامپسندانه و نظرات جنجالی در رابطه با مهاجران ممکن است که طبقه متوسط جامعه را به طرف خانم کلینتون هل دهد. او خیلی راحت میتواند در ازای هر رایی که در طبقه کارگر کسب میکند یک رای در میان زنان طبقه متوسط یا تجار دانشگاهرفته از دست بدهد.
حتا اگر نتایج نظرسنجیهای اخیر – در رابطه با محبوبیت آقای ترامپ – ادامهدار باشد و به روندی کلی اشاره کند، هنوز هم احتمال پیروزی خانم کلینتون و رسیدنش به کاخ سفید بیشتر است.
آقای ترامپ برای پیروزی در این انتخابات محتاج معجزه الهی است، در حالی که خانم کلینتون با یک انتخابات عادی هم احتمالا روانه کاخ سفید خواهد شد.
bbc