فیلم “شهرموشها” به تازگی در حالی با سینمای سرگروه خود خداحافظی کرد که طی مدت زمان اکران خود، رکورددار فروش در سینمای ایران یعنی فیلم اخراجیها ۲ را پشت سرگذاشت و با یازده میلیارد فروش در صدر پرفروشهای تاریخ سینمای ایران ایستاد.
هرچند هنوز درآمدزایی این فیلم به پایان نرسیدهاست، علی سرتیپی تهیه کننده این فیلم اخیرا در گفت و گویی اعلام کرد این فروش میلیاردی نتوانسته فیلم را به سوددهی برساند. به گفته آقای سرتیپی از آنجا که ساخت این فیلم هزینهای معادل هفت میلیارد تومان روی دست تهیهکنندگانش گذاشته، فروش آن باید بالغ بر پانزده میلیارد تومان میشد تا بتوان گفت سرمایه اولیه به تهیهکننده بازگشته است.
شهرموشها ۲ – چه تهیهکنندهاش را راضی کرده باشد و چه نه – در سالهایی که به قول رئیس سازمان سینمایی “درهای رزق و روزی” به روی سینما بسته شده یکی از خوششانسترینهاست اما تنها فیلمی نیست که با دست پر از گیشه بیرون آمده. نگاهی اجمالی به آمار فروش فیلمها نشان میدهد اگرچه سینمای ایران از وضعیت ایدهآل فاصله بسیاری دارد طی یکسال اخیر از بحرانی که میرفت سالنها را به تعطیلی کامل بکشاند اندکی فاصله گرفته است.
حتی پیش از آغاز اکران شهرموشها ۲ نیز مدیر روابط عمومی سازمان سینمایی اعلام کرده بود در پنج ماه نخست امسال فروش کل سینماهای کشور بالغ بر ۲۲ میلیارد تومان شده؛ در حالی که مجموع درآمد گیشه برای فیلمهای اکران شده در سال ۹۲ حدود ۳۰ میلیارد تومان بوده است.
از ابتدای امسال تاکنون سیزده فیلم – شهرموشها ۲، طبقه حساس، آتشبس۲، معراجیها، ردکارپت، خط ویژه، چ، کلاشینکف، خوابزدهها، آذر شهدخت پرویز و دیگران …، آرایش غلیظ، امروز و پنج ستاره– به فروشی بالاتر از یک میلیارد تومان دست پیدا کردهاند. تنها در اکران نوروزی امسال، پنج فیلم روی پرده توانستند با کسب مجموع درآمد ۸ میلیارد تومان، به فروشی معادل دو برابر نوروز سال گذشته دست یابند.
سال ۹۱، سال ورشکستگی
بحران مخاطب و درآمد در سینمای ایران موضوع تازهای نیست، اما طی تصدی دولت دهم بر امور فرهنگی کشور ابعاد بیسابقهای یافت.
در سالهای آخر مدیریت جواد شمقدری بر سازمان سینمایی اگرچه سینماگران مستقل و مدیران سر کمتر موضوعی اتفاق نظر داشتند، همگی کم و بیش معترف بودند که مردم دیگر میلی به رفتن به سینما ندارند.
سال ۹۱، سالی بود که سینمای ایران پایینترین میزان جذب مخاطب و درآمد را در آن تجربه کرد اما به لحاظ حواشی یکی از بحرانخیز سالهای سینما بود.
اندکی پیش از نوروز ۹۱ خانه سینما رسما تعطیل شد. طی اکران نوروزی علیه دو فیلم “غیراخلاقی” تظاهرات به راه افتاد و باعث پایین آمدن آنها از پرده شد و متعاقب آن دعوایی میان حوزه هنری و سازمان سینمایی درگرفت که باعث شد حوزه هنری چندین فیلم دارای مجوز را به بهانه “ضدارزشی” بودن تحریم و از نمایش آنها در سالنهای متعددی که تحت اختیار دارد خودداری کند.
اگرچه این جنجالها به کنجکاوی مردم و پرفروش شدن این فیلمها طی اکران محدودشان انجامید، اما در مجموع با از بین بردن امنیت سرمایهگذاری در سینما به ضرر کلیت سینمای ایران تمام شد تا آنجا که انجمن تهیه کنندگان سینما در شهریور همان سال در بیانیه ای این “ممیزی مجدد” را عاملی خواند که میتواند به “تعطیل بخش خصوصی سینمای ایران در دراز مدت منجر شود.”
قهر مردم با سینما؟
البته نظرات دو سوی دعوا در مورد دلایل قهر مردم با سینما متفاوت بود.
سینماگران مستقل سانسور، سیاستگذاریهای غلط مسئولان سینمایی و رانتخواری را دلیل ورشکستگی قریبالوقوع سینما میدانستند در حالی که بسیاری از رسانههای اصولگرا “سیاهنمایی” و “تلخی” آثار و فاصله گرفتن فیلمسازانِ “روشنفکر” از مردم را دلیل بیمیلی آنها به تماشای فیلم روی پرده معرفی میکردند، اگرچه توضیح نمیدادند که چرا فیلمهایی که با بودجه نهادهای رسمی تولید و روانه پرده میشوند تا بدین حد در جذب مخاطب ناموفق هستند.
هرچند سینماهای متعلق به نهادها با کمک بودجههای رسمی میتوانستند در سالنهایشان را باز نگه دارند اما مدیران بسیاری از سینماهای خصوصی اعلام کردند به علت خالی بودن سالنها از پس تجهیز آنها و تامین هزینههای جاری برنمیآیند.
در آذرماه ۹۱ سینماداران تهران و شهرستانها در مقابل انجمن سینماداران اجتماع و اعلام کردند اگر در ۱۵ روز آینده برای آنها چارهای اندیشیده نشود، همه سینماهای بخش خصوصی کشور به یکباره سالنهای خود را به علت ضرردهی تعطیل خواهند کرد.
مدیران سینماها برای بقا دست به دامان ابتکاراتی چون نمایش فوتبال در سینماها نیز شدند؛ اما علیرغم کشمکش بسیار، نیروی انتظامی در نهایت به دلیل “به خطر افتادن شئونات اسلامی” زیر بار نمایش مختلط فوتبال در سالنهای سینما نرفت.
کلید دولت در قفل سینما
روی کار آمدن حجتالله ایوبی به عنوان رئیس سازمان سینمایی همراه بود با وعدههایی در زمینه دیجیتالیزه کردن سالنها و ساخت سالنهای جدید و ابتکاراتی نظیر روزِ “سلام سینما” -که بنا بود با نمایش مجانی فیلم مردم را با سینماها آشتی دهد- یا طرح “سینماکارت” که مدیران سینمایی امیدوار بودند اندکی به به گردش چرخهای سینما کمک کند و رونق را به گیشه بازگرداند.
گذشته از طرحهایی از این دست که میتواند تاثیرات محدودی به بار بیاورد، بسیاری از دستاندکاران معتقدند ایجاد امنیت برای سرمایهگذاران خصوصی تنها راهی است که میتوان به سینما رونق بخشید.
به گفته هادی منبتی، مدیر عامل موسسه تصویر شهر، “بیش از ۸۰ درصد فروش فیلم های سال ۹۳ متعلق به فیلم های ساخته شده در بخش خصوصی است. به عبارت دیگر فیلم های دولتی در افزایش مخاطب به سینما نقشی ندارند.”
از این سخن میتوان اینطور نتیجه گرفت که مهمترین عامل قهر مردم با پرده نقرهای فیلمهای بیکیفیت و سفارشی است که طی سالهای گذشته برآن نقش بسته است، فیلمهایی که به گفته یک سینمادار مردم پس از “ده دقیقه” تماشای آنها از سالن خارج میشدند.
به این ترتیب بهبود عمومی وضعیت سینمای کشور را میتوان بیشتر ناشی از اندک حس امنیتی دانست که به واسطه وعدههای وزارت ارشاد دولت حسن روحانی برای سینماگران ایجاد شدهاست؛ و متمایل شدن مردم به تماشای فیلمهای روی پرده به این دلیل است که آنها امیدوارند چیزی بیش از فیلمهای دولتی سالهای اخیر روی پرده ببینند.
باید دید این حس امید و امنیت با توجه به اعمال نفوذهای اخیر نمایندگان مجلس برای عدم اکران هشت فیلم سینمایی دارای مجوز تا کجا پایدار میماند.