اگر از سابقه سه لوکوموتیو بخاری که شاه امانالله در سال ۱۹۲۰ از آلمان برای افغانستان خریداری کرد و فقط هفت کیلومتر را طی میکرد بگذریم سفر با قطار در افغانستان هنوز امکانپذیر نشده.
با اینحال وقتی به شهر ادلید در ایالت استرالیای جنوبی سفر میکنید متوجه میشوید نام افغانستان با نام یکی از معروفترین قطارهای جنوب به شمال استرالیا گره خورده است. این قطار که نام آن The Ghan یا “غان” است، روی “خط آهن جنوب بزرگ” استرالیا حرکت میکند و گردشگران را در مدت ۳ شب و ۴ روز از شهر ادلید در جنوب به شهر داروین در شمال میرساند. البته هر فکری درباره تجربهتان از سفر با قطار دارید بگذارید کنار. غان یک هتل مجلل و سیار است که به جای این که به زمین چسبیده باشد روی خط آهن حرکت میکند.
تاریخچه قطار “غان” از سال ۱۸۴۰ شروع میشود یعنی زمانی که چارلز استورت، کاوشگر بریتانیایی متولد بنگال، راهی بیابانهای مرکزی استرالیا شد تا این بخش کشف نشده از استرالیا را کشف کند. سی سال بعد یک کاوشگر دیگر به نام جان مکدووال استوارت اهل اسکاتلند هم برای کشف ناشناختههای مرکزی استرالیا راهی این سرزمینها شد. مشکل هر دوی این کاوشگران شیوه حمل و نقل خدمه و بار در جریان سفرهای اکتشافی بود. وزن زیاد بارها و کم آبی باعث میشد اسبها در جریان سفر از پای بیفتند. و از اینجا بود که فکر تهیه شتر و جایگزینی آن با اسب به میان آمد. ساربانهایی از افغانستان و مناطق هندوکش با شترهایشان به استخدام کاوشگران درآمدند.
یکی از همین کاوشگران به نام ویلیام جروویس که مهندس ارتش بریتانیا بود در سال ۱۸۷۸ اولین قدم برای ساخت خط آهن در مرکز استرالیا را با استفاده از تجربه ساربانهای افغان در هدایت کاروانهای شتر برداشت. اولین بخش خط آهن در سال ۱۸۸۱ ساخته شد. طرح جروویس این بود که خط آهن بتواند ادلید را به داروین متصل کند. اما در سال ۱۸۸۳ پادشاهی بریتانیا او را بعنوان فرماندار کل نیوزیلند انتخاب کرد و در نتیجه تا زمانی که زنده بود نتوانست اجرایی شدن طرح پیشنهادیاش را ببیند.
در سال ۱۸۹۱ که اولین قطار از ایستگاه کورن به ایستگاه اودناتا رسید ۱۵۰ ساربان افغان در این طرح مشغول به کار بودند. نام قطاری که این مسافت را طی کرد برای تجلیل از خدمات ساربانهای افغان به نام “افغان اکسپرس” انتخاب شد. اما نام قطار دو بار دیگر نیز تغییر کرد، یک بار به “غان اکسپرس” و بلاخره به نام امروزیاش یعنی “غان”. اما این همه داستان نیست.
ساربانهای افغان در شهر کوچک ماری (Marree) در ۷۰۰ کیلومتری ادلید زندگی میکردند. اقامت طولانی مدت ساربانها و تشکیل خانواده باعث شد تا رفته رفته نمادهایی از زندگی مسلمانان افغان در این شهر شکل بگیرد. از جمله این نمادها عبادتگاهی کوچک بعنوان مسجد در ماری است. طولی نکشید که در سال ۱۸۸۹ نیز اولین مسجد در ادلید ساخته شد که همچنان پابرجاست.
ساربانهای اففان پس از احداث خط آهن به زادگاه خود بازگشتند اما گروهی از آنها در استرالیا باقی ماندند که جمعیت کوچکی از بازماندگانشان اکنون در ماری زندگی میکنند. میراث این ساربانها را میتواند در جریان معروفترین مسابقه سالیانه شترسواری استرالیا در همین شهر دید. وقتی به تماشای مسابقه شترسواری میروید بوی غذاهای افغانی که در کنار مسیر مسابقه پخته میشود به مشامتان میرسد و در همانجاست که با نامهای خانوادگی نظیر “بیجا درویش”، “دوست محمد”، “شمروز خان” و “ظریف خان” هم آشنا میشوید.
درویش بیجا یا آنطور که در منابع استرالیایی آمده “بیجا درویش” یکی از معروفترین ساربانهای افغان بود که در سال ۱۹۵۷ در شهر پورت آگوستا در نزدیکی ماری درگذشت. داگلاس استیوارت شاعر بلندآوازه استرالیایی شعری به نام “افغان” دارد که در آن بیجا درویش را توصیف میکند.
یکی از داستانهای عاشقانه و حزن انگیز در استرالیا نیز مربوط به همین ساربانهاست. یکی از ساربانها به نام اکبر با پسرش به استرالیا آمده بود. وقتی پدر درگذشت پسر که اکنون به نام “جک اکبر” شناخته میشد ابتدا بعنوان ساربان و بعد بعنوان پستچی کالسکهران به استخدام دولت درآمد. جک در جریان یکی از سفرهایش در استرالیای غربی با دختر جوانی از بومیان استرالیا به نام “لالی متبار” آشنا میشود. عاشق یکدیگر میشوند و تصمیم میگیرند ازدواج کنند.
قانون سال ۱۹۰۵ درباره بومیان استرالیا اجازه ازدواج آنها با افراد غیربومی را نمیدهد. با اینحال جک و لالی به ادلید در استرالیا جنوبی فرار میکنند، ازدواجشان را در دفترخانه دولتی ثبت میکنند و در یک خانه ساکن میشوند. اما ازدواج آنها همچنان غیرقانونی محسوب میشد و بلاخره پلیس زن و شوهر جوان را دستگیر و به استرالیای غربی فرستاد تا جدا از هم زندگی کنند. چندین سال شکایتهای متعدد جک به جایی نمیرسد تا این که بلاخره دادگاه عالی استرالیای غربی آنها را به زندگی در خارج از ایالت تبعید کرد. جک و لالی به ادلید بازگشتند، در این شهر خانوادهشان را تشکیل دادند و صاحب دو پسر و دو دختر شدند. با اینحال پرونده لالی بعنوان سرکشی از قانون دولت نه بعد از ازدواج آنها بلکه بلاخره در سال ۱۹۷۰ بسته شد.
ساربانهای افغان و شترهایشان نه تنها در ساخت خط آهن جنوب به شمال بلکه در احداث خطوط تلگراف مرکزی استرالیا نیز مشارکت داشتند.
بعد از پایان ساخت خط آهن، ساربانها شترهایشان را در طبیعت رها کردند تا از دستور دولت برای امحاء آنها بگریزند. اکنون بزرگترین جمعیت شترهای جهان که بیش از یک میلیون نفر تخمین زده میشود در سرزمینهای مرکزی استرالیا زندگی میکند.