Art

آلبرت ميزلز، ناظری کنجکاو که از رولینگ استونز و بیتلز مستند ساخت

albert_maysles_reuters_nocredit

آلبرت مِیْزِلْز، یکی از سرشناس‌ترین مستندسازان تاریخ سینما، پنجشنبه شب در هشتاد و هشت سالگی در خانه‌اش در منطقۀ منهتن نیویورک درگذشت.

او که به خاطر مجموعه‌ای از مستندها دربارۀ آدم‌های عادی، نهادهای سیاسی و اجتماعی و همین‌طور هنرمندان و موسیقیدانان، که بیش‌ترشان را با همکاری برادرش دیوید میزلز ساخته، شهرت داشت، نه تنها ژانر مستند را دگرگون کرد، بلکه بر سینمای داستانی نیز تأثیر گذاشت.

او یکی از پیشگامان جنبش “سینما حقیقت” (سینما وریته) بود که معادل آمریکایی‌اش، به خاطر شکل بی‌واسطه فیلم، به “سینمای مستقیم” معروف شد.

آلبرت میزلز در ۲۶ نوامبر ۱۹۲۶ در خانواده‌ای از مهاجران یهودی اروپای شرقی در بوستون متولد شد. از دانشگاه‌های سیراکیوز و بوستون مدرک روان‌شناسی گرفت و برای سه سال در بوستون به تدریس روان‌شناسی پرداخت، اما در تابستان ۱۹۵۵ ناگهان مسیرش را‌ عوض کرد، دوربینی ۱۶ میلیمتری به دست گرفت و به شوروی رفت تا مستند روان‌پزشکی در روسیه را بسازد.

در سال ۱۹۵۷ برادران میزلز سوار بر موتورسیکلت از مونیخ به مسکو سفر کردند و در راه اولین فیلم مشترکشان را دربارۀ انقلاب دانشجویان لهستانی ساختند. آلبرت به عنوان فیلم‌بردار مستند مقدماتی، ساختۀ رابرت درو، کار کرد که اثری دربارۀ انتخابات مقدماتی حزب دموکرات و رقابت بین جان اف کندی و هیوبرت هامفری بود. مضمون سیاست در آثار او بعدها با فیلم با عشق از طرف ترومن (۱۹۶۶) ادامه پیدا کرد.

از سال ۱۹۶۵ و با ساخت ملاقات با مارلون براندو، برادران میزلز به ساخت مستند دربارۀ آدم‌های مشهور گرایش پیدا کردند، اما بر خلاف شکل رایج این مستندها، فیلم‌های آن‌ها تصویری نزدیک به واقعیت و تحریف نشده از زندگی این آدم‌ها بود.

در همان سال، آلبرت میزلز در اپیزودی از فیلم چند اپیزودی “پاریس از نگاه…” (۱۹۶۵) با ژان‌لوک گدار، فیلمساز مشهور فرانسوی، همکاری کرد که یکی از اولین ساخته‌های مشترک گدار با یک فیلم‌ساز دیگر محسوب می‌شود.

اولین موفقیت بزرگ آلبرت میزلز و برادرش با “دستفروش” (۱۹۶۸) رقم خورد، فیلمی دربارۀ چهار فروشنده دوره‌گرد انجیل در بوستون که در سال ۱۹۹۲ به خاطر ارزش‌های هنری و تاریخی‌اش وارد فهرست آثار تحت حمایت کتابخانه کنگره آمریکا شد.

مثل بیش‌تر کارگردانان جنبش “سینماحقیقت” در دهۀ ۱۹۶۰، تمرکز بر مسائل اجتماعی و سیاسی آن‌ها را از توجه به موسیقی پاپ و راک غافل نکرد و برادران چند فیلم با این موضوع کارگردانی کردند. اگرچه کنکاش آنها در موسیقی پاپ خود می‌توانست مایه‌هایی سیاسی و اجتماعی نیز پیدا کند.

اولین فیلم آنها در ژانر مستندهای موسیقی، “چه‌خبره؟ بیتلز در آمریکا” (۱۹۶۴) ثبت ورود گروه انگلیسی بیتلز به نیویورک بود. اما مشهورترین اثرشان در این ژانر و یکی از شاخص ترین آثار سینمای مستند “پناهم بده” (۱۹۷۰) نام داشت که دربارۀ کنسرت سال ۱۹۶۹ گروه رولینگ استونز در کالیفرنیا بود، کنسرتی که به خشونت کشیده شد و در آن یک سیاه‌پوست در مقابل دوربین آلبرت میزلز به ضرب چاقوی یکی از اعضای فرقۀ “فرشتگان دوزخ” به قتل رسید.

“پناهم بده” تلفیقی است از صحنه‌های کنسرت و نماهایی از اتاق تدوین که در آن برادران میزلز صحنه قتل را برای میک جگر، خوانندۀ گروه، نشان می‌دهند و دوربینی دیگر واکنش‌های جگر را ثبت می‌کند. فیلم سعی می‌کند لایه‌های متعددی از این ماجرا را بدون قضاوت کنار بزند. کارشناسان، این فیلم را سند مهم جامعه‌شناسانه‌ای می دانند از نسبت رسانه‌ها، موسیقی و سیاست در واپسین سال‌های دهه ۱۹۶۰.

آلبرت میزلز و برادرش از دهه ۱۹۷۰ از یک سو درگیر ساخت مستندهایی از آثار هنرمندانی مثل کریستو و ژان کلود بودند و از سوی دیگر موضوع های اجتماعی مانند سقط جنین یا وضعیت بهداشت و درمان در آمریکا را دستمایۀ کار قرار می‌دادند.

یکی از بزرگ ترین پروژه‌های آلبرت میزلز که ساختش در ۱۹۹۷ و بعد از ۱۲ سال فیلمبرداری و تدوین به پایان رسید، مستند “کنسرت ویلز” (۱۹۹۷) بود دربارۀ ساخته شدن بنای گتی سنتر در لس‌آنجلس که توسط معمار مشهور آمریکایی ریچارد میر طراحی شده بود. این احتمالاً تنها مستند سینمایی است که ساخت یک بنای عظیم را از مرحله ایده تا اجرای نهایی گام به گام دنبال می‌کند.

آلبرت میزلز درسال ۲۰۰۱ جایزه بهترین فیلم‌برداری را برای مستند “اقوام لالی” از فستیوال ساندنس گرفت و برای همان فیلم نامزد اسکار بهترین مستند سال شد.

برادران میزلز یکی از اولین فیلم‌سازانی بودند که به ساخت فیلم در سبک “سینمای مستقیم” دست زدند، سینمایی که در سلسلۀ وقایع دخالت نمی‌کرد و فقط نقش ناظری کنجکاو را داشت. برادران، روش کار خود را به رمان‌های غیر داستانی ترومن کاپوتی تشبیه می‌کردند که بر اساس کنار گذاشتن تمام پیش‌داوری‌ها و تلاش برای آموختن از آدم‌ها و موضوعات به جای تحت تأثیر قرار دادن و جهت دادن به آنها بود.

چیزهایی که در مستندهای آلبرت میزلز وجود دارد

  • برداشت‌های بلند و نماهای طولانی
  • دوربینی که شخصیت‌ها را در همه جا تعقیب می‌کند
  • علاقه و توجه یکسان به آدم‌های عادی و هنرمندان در زندگی روزمره‌شان

چیزهایی که آلبرت میزلز در سینمای مستند به کار نمی‌برد

  • مصاحبه با شخصیت‌ها
  • موسیقی متن، مگر این که منبع موسیقی در خود صحنه باشد
  • گفتار متن و صدای مفسر
  • نورپردازی مصنوعی

مستندهای آلبرت میزلز دربارۀ موسیقی

  • مستندی دربارۀ گروه رولینگ استونز با عنوان Get Yer Ya Ya’s Out
  • هورویتز موتزارت می‌نوازند دربارۀ پیانیست کلاسیک ولادیمیر هورویتز
  • بیتلز: اولین سفر به آمریکا دربارۀ گروه بیتلز
  • پناهم بده دربارۀ گروه رولینگ استونز
  • مونتری پاپ (فقط فیلم‌بردار) دربارۀ کنسرت موسیقی پاپ با حضور جیمی هندریکس، راوی شانکار و دیگران

bbc