Articles, Iran

ایرج پزشک‌زاد؛ طنزنویس تاریخدان که آثارش کهنه نشد

 

برای هر نویسنده ایرانی خلق اثری در حد و اندازه محبوبیت و شهرت «دایی جان ناپلئون» برای جاودانه شدن کافی است. ایرج پزشک‌زاد طوری تاریخ را با طنز سیاه و تراژدی و نگاه نقادانه و تحلیل اجتماعی درمی‌آمیخت که گویی مانند انسانی فناناپذیر در اعصار گوناگون زیسته و تجربه‌های شخصی و ملموسش را به داستان‌های گزنده تبدیل کرده است. برایش فرقی نداشت از ایران قرن بیستم و در آستانه تحولات مربوط به دو جنگ جهانی و زوال تدریجی طبقه اشراف و «شازده‌ها» می‌نویسد یا تخیلش را به بغداد و دربار هارون‌الرشید خلیفه عباسی می‌برد.

شگفت‌انگیزتر آن که قلم پزشک‌زاد تاریخ مصرف هم نداشت. رمان و سریال «دایی جان ناپلئون» را ایرانی‌های چند نسل خوانده‌اند و دیده‌اند و با آن حس نزدیکی کرده‌اند. حتی امروز نسخه‌های با کیفیت و بی‌کیفیت این سریال به شکل آنلاین دیده می‌شود و شبکه‌های فارسی زبان با پخش آن تماشاگر جذب می‌کنند، آن هم در حالی که امروز بیش از پنج دهه از انتشار کتاب «دایی جان ناپلئون» و درست چهل و پنج سال از زمان اولین نوبت پخش سریال می‌گذرد. کمتر نویسنده ایرانی بوده که هم عمق جامعه و تاریخ را نشانه رفته باشد و هم چنان سهل و ممتنع نوشته باشد که اقتباس از آثارش همواره برای هنرمندان رشته‌های دیگر وسوسه‌انگیز باشد. به جز سریال «دایی جان ناپلئون» داستان مشهور دیگر پزشک‌زاد یعنی «ماشاالله خان در دربار هارون الرشید» هم چنین بوده است.

محمدرضا اعلامی کارگردان ایرانی تا پیش از مرگ چندین بار برای ساخت فیلمی بر اساس این رمان دورخیز کرد. از سوی دیگر بسیاری اعتقاد دارند سریال «قهوه تلخ» به کارگردانی مهران مدیری به شکل واضح از همین داستان پزشکزاد الهام گرفته بود و ایده محوری‌اش -حضور یک شخصیت امروزی در مقطعی از تاریخ ایران و نمایش مناسبات سیاسی و اجتماعی آن دوران- به شکل مستقیم از «ماشاالله خان در دربار هارون الرشید» آمده بود.

درباره خیال‌پردازی پزشک‌زاد کافی است بدانیم خودش در سال ۱۳۸۶ در نشستی در لندن تاکید کرد شخصیت‌های «دایی جان ناپلئون» هرچند شبیه آدم‌هایی بودند که اطراف خود می‌دیده است، اما هیچیک از وقایع داستان «تجربه شخصی» او نبوده‌اند، جز آنچه که «عشق کودکی» توصیف کرد و توضیح داد ناکامی خودش در وصال معشوق بسیار شبیه فرجام سعید داستان «دایی جان ناپلئون» بود که در نهایت او را به عقد و ازدواج مرد دیگری درآوردند. بی‌جهت نیست که وجه تراژیک این داستان به اندازه طنزش در ذهن هر مخاطبی باقی می‌ماند

جالب این که همکاری ایرج پزشک‌زاد و ناصر تقوایی در برگردان داستان به سریال، از معدود تجربه‌هایی شد که نویسنده از حاصل کار راضی بوده است. خود پزشک‌زاد درباره این همکاری و همراهی می‌گوید که تقوایی حتی نوشتن فیلمنامه را پیشنهاد داده بود و او پاسخ داده که چون در سناریو نوشتن «تخصص» ندارد، معذور است. او توضیح داده که تقوایی بعد از نوشتن فیلمنامه، متن را آورده بود و به گفته پزشک‌زاد «بدون دخالت در انتخاب او، دیالوگ را هر جا که از خط کمی خارج شده بود، اصلاح کردم.» اعتماد او به کارگردان و فیلمنامه نویس و همکاری و همدلی این دو احتمالا یکی از مهم‌ترین دلایل موفقیت سریال «دایی جان ناپلئون» بوده است.

ایرج پزشک‌زاد، متولد ۱۳۰۶ در تهران بود. پدرش پزشک بود، اما مادرش شاهزاده فکری ارشاد دختر مویدالممالک فکری ارشاد. مویدالممالک روزنامه‌نگار و نمایشنامه نویس عصر مشروطه بود و پدر او محمدخان امیرالامرا (جد ایرج پزشک‌زاد) از بزرگان و دولتمردان قاجار. معزدیوان فکری دایی پزشک‌زاد هم نویسنده و کارگردان سینما و از پایه‌گذاران تئاتر معاصر ایران شناخته می‌شود. به گفته خودش مادرش معلم بود و با توجه به رشد و تربیت در چنین خانواده‌ای عجیب نبود که همزمان با تحصیل در رشته حقوق و کار در دادگستری و بعدتر در وزارت امور خارجه به عنوان دیپلمات رو به نوشتن بیاورد. رندی او در نثر و نگاه، یادآور شخصیت اسدالله میرزا در «دایی جان ناپلئون» است که دیپلمات وزارت امور خارجه بود و در پایان داستان راز سر به مهرش را می‌شکند و ناکامی در عشق را برای سعید فاش می‌کند.

فارغ از داستان‌های مشهورش، تنوع آثار مکتوب پزشک‌زاد کم‌نظیر است. هم مورخ بود و چندین کتاب درباره تاریخ یا تفسیر وقایع تاریخی دور و نزدیک داشت، هم داستان‌نویس و هم مترجم. با توجه به پیشینه‌اش به عنوان دیپلمات و دانش آموخته حقوق، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و تبعید از ایران فعالیت سیاسی‌اش شکل تازه‌ای گرفت و عضو شورای مقاومت ملی شد. اما نوشتن را رها نکرد و تا میانه دهه ۱۳۹۰ داستان و نمایشنامه طنز می‌نوشت.

با وجود دوری بیش از چهار دهه‌ای او از ایران، نام ایرج پزشک‌زاد در ایران به یاد ماند و تاثیرش بر طنز مکتوب و تلویزیونی و سینمایی ایران حتی چند دهه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی قابل ردیابی است. به همین دلیل خبر درگذشت او در ۹۴ سالگی فقدانی بزرگ برای ادبیات معاصر ایران؛ ادبیاتی که طی چهار دهه اخیر بر اثر سانسور و محدودیت مدام تضعیف شده و به اعتقاد بسیاری از منتقدان، آثار جدید دیگر تاثیر چندانی بر مخاطبان امروزی ندارند.

bbc