Articles

حسین مهری؛ شاگرد فلسفه، نیچه‌خوان و روزنامه‌نگار

حسین مُهری روزنامه‌نگار و مترجم باسابقه هفته پیش، در ۸۲ سالگی در لس‌آنجلس درگذشت. روزنامه‌نگاری ایران یکی دیگر از چهره‌های برجسته خود را بعد ۴۰ سال دوری و غربت از دست داد.

مهری زمانی که در سال ۱۳۳۵ از دانشگاه تهران به درآمد مدتی بود که معلمی پیشه کرده بود و بعد از آن بود که راهی دفتر نشریات شد تا شاید راهی به درون یابد. اول جا که رفت مجله خواندنی‌ها بود که محمود طلوعی سردبیری آن را به عهده داشت، نشد. اما در سرویس ترجمه روزنامه اطلاعات به دبیری داریوش همایون، به سرعت گل کرد و چند ماهی خبر ترجمه کرد، تا زمانی که به صفحه عبور از پنج قاره به دبیری منصور تاراجی راه یافت و در موسسه اطلاعات به عنوان یک مترجم حرفه‌ای ماندگار شد.

 
حق نشر عکسIRAN EMROOZ حسین مهری

شاگرد خاص دکتر محمد باقر هوشیار استاد فلسفه دانشگاه تهران بود و نیچه را از بیان او خوانده و بدان مسلط بود. در زمانی که مجموعه ای از سخنان بزرگان را برای عبور از پنج قاره روزنامه اطلاعات می‌نوشت، به گفته خودش تنها جمله‌های فریدریش نیچه فیلسوف قرن نوزدهمی آلمان را مطابق اصل منعکس کرده بود «وگرنه بقیه بزرگانی که از آن ها نام برده بودم، هرگز آن جمله‌ها را نگفته بودند. همه ساخته خودم بود».

و این رسم مطبوعات آن روزگار بود، چنان که اثر مهم و خواندنی و پرتیراژ «نامه‌های چارلی به دخترش»، ساخته ذهن فرج‌الله صبا روزنامه‌نگار با سابقه است و ده‌ها کتاب که به نام ترجمه ذبیح‌الله منصوری چاپ شده، متن پاورقی‌های این مترجم است که در حقیقت خود نوشته یا تالیف کرده است. برخی از این ترجمه‌ها در اصل جزوه‌های شصت صفحه‌ای هستند که در این «ترجمه»‌ها تبدیل به کتاب‌های پانصد صفحه‌ای شده‌اند.

کار مهری در موسسه اطلاعات که از سال ۱۳۳۷ شروع شد ده سالی از زندگی حرفه‌ای او را آغازگر بود و از وی یک روزنامه‌نگار حرفه‌ای ساخت. در همان موسسه به کار در مجله اطلاعات هفتگی، ابتدا به سردبیری منوچهر سعید وزیری (بعدا سردبیر روزنامه اطلاعات) و سپس به سردبیری ارونقی کرمانی پرداخت. حسین مهری پرخواننده‌ترین مقالات را که بیشتر ترجمه و تالیف محسوب می‌شد، در این زمان تولید کرد، و از آن جا بود که به پیشنهاد دکتر رحمت مصطفوی به سردبیری مجله روشنفکر منصوب شد. سه سال سردبیری وی دوران رونق مجله‌ای بود که بیشتر به مسایل هنری و مردمی روز توجه داشت تا روشنفکری.

دفتر مجله روشنفکر. سال ۱۳۴۷ از راست قاسم هاشمی نژاد، حسین مهری، حسین الهامی و نگارنده (مسعود بهنود) و ناشناخته. نشسته داریوش آریا 
حق نشر عکسUNLNOWNدفتر مجله روشنفکر. سال ۱۳۴۷ از راست قاسم هاشمی نژاد، حسین مهری، حسین الهامی و نگارنده (مسعود بهنود) و ناشناخته. نشسته داریوش آریا

این اولین تجربه سردبیری بود اما آخرین نبود. چندی بعد از جدا شدن از روشنفکر به سردبیری مجله سپید و سیاه به مدیریت علی بهزادی منصوب گشت که در قطع تایم آمریکا بود. اما دیر نپایید.

مهری ذوق خود را مدتی هم در آژانس تبلیغاتی فاکوپا به مدیریت فرهاد هرمزی به روزنامه‌نگاری ادامه داد. در دوران رونق اقتصادی ایران هرمزی، تبلیغات نوین را با انحصار تبلیغ بلیت‌های بخت‌آزمایی آغاز کرد و بعد هواپیمایی ملی و پیکان و بسیاری از تولیدات را تبلیغ کرد و برای این کار به روزنامه‌نگاران و شاعران و نویسندگان خوش ذوق رقم‌های کلانی حق‌التحریر می‌داد که گاه معادل یک سال کار در مطبوعات بود. کسانی مانند نصرت رحمانی، خسروشاهانی، فریدون مشیری و حسین مهری در دوره‌های مختلف از جمله همکاران فاکوپا بودند.

با یکی از همین دستمزدهای کلان فاکوپا بود که حسین مهری در سال ۵۳ با خانواده خود، همسرش خانم دکتر عفت برادران رحیمی و دو پسر ۱۲ و ۱۴ ساله راهی فرانسه شد. زن و شوهر وارد دانشگاه سوربن شدند. مهری کار برای رادیو و برخی مطبوعات تهران را ادامه می‌داد و در عین حال کتاب‌هایی به ترجمه وی منتشر می‌شد که خریدار فراوان داشت و دیگر در میان کتاب‌خوانان نیز به عنوان یک مترجم زبردست مشهور شده بود.

اولین کتابی که به ترجمه وی منتشر شد صد میلیون عرب نوشته تیری دژادن فرانسوی بود که به سرعت دست به دست گشت. اما مهم‌ترین آنها پاییز پدرسالار مارکز بود که نخست بار وی به ترجمه آن همت گماشت و بعد از وی ده‌ها ترجمه از زبان‌های مختلف از این اثر منتشر گشت.

جلد اول جنس دوم سیمون دوبووار مهم‌ترین کار وی محسوب می‌شد که فرارسیدن انقلاب مانع از ادامه آن شد و افسانه شکست مالرو رومن کاری کتابی دیگر. در زمان اقامت در پاریس دو کتاب به نام‌های یادداشت های پاریس و صدای پای دگرگونی از وی در تهران چاپ شد که هر دو در جای خود نمونه‌های درخشان نثر پاک و زلالی بود که از نوجوانی بدان دست یافت و هر چه گذشت پخته‌تر شد.

اما زندگی پربار روزنامه‌نگاری وی، و هم به عنوان مترجم و یک اندیشمند با وقوع انقلاب شکلی دیگر گرفت. در این دوران به همکاری جدی با مجله تهران مصور پرداخت که ابتدا با مقالاتی همانند «نخستین نوروز بدون شاه» با مذاق انقلاب همراه بود، اما کوتاه مدتی بعد، تندتر شدن لحن و بیان وی، فضا را برایش تنگ کرد و سرانجام ناگزیر شد باز به پاریس برگردد. این دورانی بود که با تاسیس جمهوری اسلامی، پاریس به نوعی مقر و مرکز اپوزیسیون حکومتی شده بود که هنوز یک سال از تاسیسش نگذشته، تصویر جهانیش با خشونت، گروگان‌گیری و جنگ داخلی دیگرگون شده بود. فضا مقالات تند علیه حکومت دینی می‌طلبید. و او استاد نوشتن چنین مقالاتی بود.

در این زمان حسین مهری به کار در نشریه قیام ایران به سردبیری ایرج پزشکزاد، طنزنویس مشهور پرداخت و در جمله حلقه یاران شاپور بختیار در رسانه‌های دیگر متعلق به او کار می‌کرد و چنین بود تا زمانی که بختیار ترور شد و آن گروه از هم پاشید و هم‌زمان با جمع کثیری از روزنامه‌نگاران از اروپا – که برایشان خطرناک می‌نمود – مهری نیز راهی آمریکا و به طور مشخص لس‌آنجلس شد.

مهری از سال ۱۹۹۱ در رادیو ایران در لس‌آنجلس برنامه ثابتی داشت که مجموعه‌ای از تحلیل و خبر و مصاحبه بود. کاری که ۲۰ سالی به طول انجامید و بعد از تعطیل آن رادیو، با تلویزیون اندیشه دنبال شد. در این جا برای اولین بار روبروی دوربین نشست. در این ربع قرن از وی مصاحبه‌های ماندنی و جنجالی پخش شد. اوج آن در زمان دولت محمد خاتمی بود که فضای سیاسی باز شد و سیاستمردان جرات و امکان مصاحبه با رسانه‌های خارجی یافتند.

در این زمان حسین مهری با برنامه پرشنونده خود چهره‌ها و نام‌ها با صادق خلخالی و علی فلاحیان و فرزندان آیت‌الله منتظری و داریوش فروهر مصاحبه‌هایی انجام داد که از وی به یادگار مانده. در همین دوران کسانی مانند سیامک پورزند از تهران برای برنامه وی مشخصا کار کردند که اوج آن همزمان با قتل‌های زنجیره‌ای بود.

گرچه کارنامه حسین مهری که این هفته در ۸۲ سالگی جهان را وداع گفت پربار بود و نشان از پنجاه سال تلاش و نوشتن هزاران مقاله و انجام ده‌ها مصاحبه و ساخت صدها برنامه رادیویی و تلویزیونی دارد اما نمی‌توان از این تاسف گذشت که در موتور جست و جوی گوگل نام حسین مهری نخست با صدها مدخل متعلق به یک هنرپیشه جوان تلویزیون می‌آید که مِهری خوانده می‌شود، او در جست و جو، پیشتر از نام یک روزنامه‌نگار و مترجم بزرگ می‌نشیند. این سزاوار شاگرد ساعی و مورد علاقه دکتر باقر هوشیار نبود که ده‌ها شاگرد تربیت کرد و بخشی از نیچه را چنان شیرین ترجمه کرده بود که مانند شعر خوانده می‌شد.

مسعود بهنود/bbc