Art

عباس عطار: تاریخ نگاری با نور

جایگاه استثنایی عباس عطار به عنوان عکاسی خلاق که در بزنگاه های مهم نیم قرن گذشته به ثبت رویدادهای مهم تاریخی پرداخت، در دنیای عکاسی خبری و مطبوعاتی غیر قابل انکار است.

از نگاهی دیگر شاید بتوان جایگاه عباس عطار در عکاسی را با جایگاه عباس کیارستمی برای سینمای ایران در جهان مقایسه کرد؛ با این تفاوت که عباس عطار عمده آثار بر جای مانده از خود را در خارج از ایران و از دریچه دوربین خود ثبت کرد و به شهرت رسید تا نام “عباس” برای همه شناخته شود، نامی که امضای او زیرعکسهایش بود. او خود را تاریخ نگار می دانست، به تعبیر دیگر خود را نویسنده ای می دانست که با نور می نویسد‫.‬

سال ۱۳۷۶ دوران چهار ساله عکاسی ام در دانشگاه به پایان رسیده بود. من که علاقه مند به عکاسی مطبوعاتی بودم برای اولین بار عباس عطار را در مسجد دانشگاه تهران در دوران تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری در ایران دیدم‫.‬ نشسته بود روی پله های منبر مسجد و همه جا را زیر نظر داشت‫‬، من هم او را زیر نظر داشتم تا ببینم چطور عکاسی می کند‫.‬

همان آشنایی اولیه باعث شد تا به همراه چند تن از دوستان و زیر نظر عباس، برای یک مجله فرانسوی گزارشی تهیه کنیم. به هر کدام از ما چند حلقه اسلاید رنگی دادند، عباس هم کمی برایمان صحبت کرد. عکاسی کردیم و اسلایدها را تحویل دادیم. تا مجله و نتیبجه دستمان برسد و از رضایت عباس مطمئن شویم، آرام و قرار نداشتیم.

بعدها که او را بیشتر و در مراسم مختلف دیدم متوجه شدم از شناخته شدن و در معرض توجه قرار گرفتن به شدت پرهیز می کر و می گفت “همین که مردم تو را بشناسند باید دوربین را کنار بگذاری.”

از بخت یاری من بعد از هشت سال فرصتی فراهم شد تا عکسهای خبری ام را همزمان با پایان دوره دوم ریاست جمهوری محمد خاتمی با انتخاب نهایی او چاپ کنم.

عباس عطار چطور به این جایگاه در عکاسی دنیا رسید؟

او متولد ۱۳۲۳ بود. در نوجوانی و یک سال بعد از کودتای سال ۱۳۳۲ ایران را ترک کرد و همراه خانواده اش به الجزایر رفت. چند سال بعد در همانجا اولین تجربه عکاسی جدی زندگی اش را انجام داد . بیست ساله بود ‫که ‬در انگلستان روزنامه نگاری خواند و بعد از چهار سال با سفر به دیگر کشورهای مختلف توانست تجربه بیشتری کسب کند‫.‬

براساس متن سایت مگنوم، عباس پنجاه سال پیش زمانی که ۲۴ سال داشت در سفری به نیواورلئان در ایالت لوئیزیانای آمریکا این گونه می نویسد‫:‬ “زمانی که از یک خانواده افریقایی ‫-‬ امریکایی در حیاط خانه شان در نیواورلئان عکاسی کردم، به طور غریزی فهمیدم عکاس شدم.‬ این سفر زمانی انجام می گیرد که به گفته عباس “بعد از چهار سال زندگی در انگلستان که فضاهای اطرافم بسته بود سفر به آمریکایی که فضاهای اطرافم فراخ تر بود برایم خوشایند بود.‫ در آنجا بود که اولین گزارش تصویری ام از یک شهر را عکاسی کردم‫.”‬

عباس عطار گفته سی سال بعد از آن تاریخ وقتی آن عکس در مگنوم منتشر شد، متوجه شدم من همان عکاسی هستم که آن زمان بودم‫.‬ تنها تفاوت در این بود که شاید به جای لنز واید ۲۸ میلیمتری لنز ۳۵ میلیمتری استفاده می کردم، اما قطعا همان عکس را می گرفتم.

بررسی عکس های عباس عطار از جنگ ویتنام تا انقلاب ایران و همینطور از درگیری های ایرلند شمالی تا مبارزات مردم آفریقای جنوبی علیه آپارتاید نشان می دهد دوربین او واقعیت موجود را روایت می کند و در بیان این واقعیت عریان با موضوع رودررویش، آنچنان خود را در محیط نامحسوس نگه می دارد که بیننده حضورش را احساس نمی کند.‬

برای همین بی راه نیست وقتی که رئیس دوره ای آژانس مگنوم، توماس دورزاک در پیام تسلیت خود در باره عباس به درستی او را یکی از ستون های آژانس مگنوم معرفی کرد.

اما مخاطب ایرانی اغلب او را با عکسهای انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ می شناسد‫.‬ بسیاری از برجسته ترین عکسهای برجای مانده از دوران انقلاب ایران، حاصل تلاش عباس در ثبت رویدادهای آن روزها است که علاوه بر سندیت تاریخی از منظر ارزش بصری نیز بسیار مورد توجه قرار گرفته اند‫.‬

عکس پیکر بی جان هویدا که بعد از اعدام او در سردخانه گرفته شده در حالیکه دو نفر از انقلابیون اسلحه به دست بالای سر او ایستاده اند از نمونه های معروف عکسهای عباس از آن روزهای تاریخی است‫.‬

عباس عطار از انقلاب های مهم در کشورهای مختلف، همچنین از جنگهایی نظیر ویتنام و ایرلند شمالی عکاسی کرد. نباید فراموش کرد عضویت عباس در آژانس معتبر مگنوم آن هم در شرایطی که در آن زمان از نظر رقابت بین عکاسان مهم دنیا برای رسیدن به آن جایگاه در جریان بود به خودی خود اهمیت فوق العاده ای دارد.

تاثیر غیر قابل انکار عباس در پرورش عکاسان مطبوعاتی در دو دهه گذشته در ایران یکی دیگر از ویژگی های او بشمار می رود. او هیچگاه نمی گفت چطور باید عکاسی کنید اما حضورش عاملی برای معرفی عکاسی ایران به جهان بود.

در مصاحبه با روزنامه شرق درباره نحوه آموزش به عکاسی می گوید‫:‬ “رابرت کاپا معتقد است که اگر عکس های شما به اندازه کافی خوب نیست، حتماً به اندازه کافی به سوژه نزدیک نشده اید. من معتقدم که غیر از نزدیکی فیزیکی به سوژه باید ارتباط نزدیک تری را از لحاظ روحی با آن برقرار کنیم. هر عکاسی در ابتدای راه باید بداند که برای عکاس شدن به معنای واقعی ابتدا باید خود را جزیی از سوژه و آدم های آن سوی لنز خود بداند نه چیزی جدا از آنها.”

پروژه های عکاسی عباس عمدتا متمرکز بر روی مردم، اتفاقات سیاسی و اجتماعی و همچنین عکاسی از پیروان اسلام و مسیحیت در کشورهای مختلف را در بر می گیرد‫.‬ او در مصاحبه با روزنامه شرق درباره مذهب میگوید:‬ “مذهب معمای بزرگی در زندگی من محسوب می شود. این موضوع دلربا سال ها مرا شیفته خود کرده و بالاخره توانستم بفهمم که چرا مردم به تشریفات مذهبی پایبند هستند و نیاز روحی عمیق آنها حکم می کند که اعتقادات خود را استوار نگه دارند.”

عباس هفده سال پس از انقلاب به ایران برگشت و بعد از این مصاحبه مورد انتقاد شدید روزنامه کیهان قرار گرفت‫. روزنامه کیهان به تاریخ ۱۳آذر ۱۳۸۵ مطلبی با عنوان “در باره عباس عطار، عکاس بهایی دوربین سیاه یک عکاس ” منتشر کرد. در این مطلب نویسنده از تمجید روزنامه اصلاح طلب شرق و روزنامه دولتی ایران از عباس عطار انتقاد کرد و نوشت: “عباس عطار بهایی است و اسلام ستیز‫.”‬

و همین کافی بود تا عباس بار دیگر ایران را ترک کند و دیگر به زادگاهش بازنگردد‫. عباس عطار روز پنجم اردیبهشت ماه ۱۳۹۷ در سن ۷۴ سالگی در پاریس بر اثر بیماری سرطان در گذشت.

حسن سربخشیان/bbc