Articles, Entertainment, World

هشت زن تاثیرگذار در جنگ جهانی دوم

هدی لامار

این ماجرای ۸ زن تاثیرگذار در جنگ جهانی دوم است. برخی از آن‌ها به شهرت رسیدند و عده‌ای دیگر چندان در یادها نمانده‌اند، اما همگی نقشی کلیدی در آن‌ سال‌ها بازی کردند.

چنگ بنهوا: رهبر گروه مقاومت که رو در روی مرگ ایستاد

پیش از آغاز جنگ جهانی دوم، ژاپن در سال ۱۹۳۷ به چین حمله کرد. جایی که چنگ بنهوا هدایت یک جنبش محلی مقاومت را بر عهده داشت.

چنگ دستگیر شد، به زندان افتاد و تصویری که یک عکاس ژاپنی لحظاتی پیش از اعدام او در سال ۱۹۳۸ ثبت کرد به نمادی از مبارزه شجاعانه تبدیل شد.

نیروهای ژاپنی پیش از کشتن او با نیزه، به شکل گروهی به او تجاوز کردند اما در این تصویر چنگ در حالی‌ که دست به سینه ایستاده و مستقیم به لنز دوربین نگاه می‌کند، گویی به مرگ لبخند می‌زند.

به منظور بزرگداشت این مبارز، مجسمه‌ای ۵ متری از او در همین حالت ساخته شده که در شهر نانجینگ که یکی از بدترین کشتارهای جنگ جهانی دوم در آن رخ داد، قرار دارد. نیروهای ژاپنی در این شهر نزدیک به ۳۰۰ هزار زن و مرد و کودک چینی را قتل عام کردند.

نور عنایت خان: شاهزاده جاسوس

نور عنایت خاننور عنایت خان، شاهزاده هندی و جاسوس بریتانیایی

نور عنایت خان، شاهزاده هندی و جاسوس بریتانیایی از نوادگان تیپو سلطان، حاکم مسلمان میسور در قرن ۱۸ میلادی بود.

او از پدری هندی و مادری آمریکایی در مسکو به دنیا آمد و در پاریس تحصیل کرد. مهارت‌های نور در زبان راه را برای ورود او به تشکیلات سری به نام سازمان عملیات ویژه بریتانیا (‌اس‌او‌ای) باز کرد.

ماموران اس‌او‌ای با چتر در فرانسه اشغالی فرود می‌آمدند تا با خرابکاری فعالیت‌های نازی‌ها را مختل کنند، با نیروهای مقاومت فرانسه تماس بگیرند و در مورد جابجایی واحدهای نظامی ارتش آلمان اطلاعات کسب کنند.

عنایت خان اپراتور رادیو بود و با این که به طور مرتب مکان خود را عوض می‌کرد، توسط گشتاپو (پلیس مخفی آلمان نازی) دستگیر،‌ بازجویی و شکنجه شد.

او بارها دست به فرار زد اما بعد از هر بار دستگیری، مجازاتش سنگین‌تر می‌شد. گفته می‌شود نور هیچ اطلاعات با ارزشی در اختیار آلمانی‌ها که او را فقط به اسم رمزش یعنی مادلین می‌شناختند و نمی‌دانستند اصالت هندی دارد، قرار نداد.

نور و سه مامور زن دیگر از سازمان عملیات ویژه بریتانیا روز ۱۳ سپتامبر ۱۹۴۴ در اردوگاه کار اجباری داخائو با گلوله اعدام شدند. به منظور بزرگداشت نور عنایت خان،‌ بنای یادبودی برای او در پارک گوردن اسکوئر لندن نصب شده است.

شرابانی باسو، زندگی‌نامه‌نویس به بی‌بی‌سی گفت: “نور عنایت خان حتی تا به امروز هم منبع الهام است، نه فقط به دلیل شجاعت مثال‌زدنی‌اش، بلکه به دلیل اصولی که به آن‌ها پایبند ماند. ”

لیودمیلا پاولیچنکو: بانوی مرگ

بانوی مرگلیودمیلا پاولیچنکو

لیودمیلا پاولیچنکو با ۳۰۹ مورد قتل تایید شده سربازان آلمانی بعد از محاصره شوروی سابق توسط نیروهای نازی، یکی از مرگبارترین تک تیراندازهای تاریخ به حساب می‌آید.

ده‌ها نفر از قربانیان او تک‌تیراندازهای دشمن بودند و هدف گلوله زنی قرار گرفتند که به دلیل اقداماتش در محاصره شهرهای سواستوپول و اودسا با نام مستعار بانوی مرگ شناخته می‌شد.

لیودمیلا در نهایت با ترکش خمپاره زخمی و مجبور به ترک خط مقدم شد. او پس از آن به عنوان مبلغ برای ارتش سرخ به فعالیت ادامه داد.

لیودمیلا به نقاط مختلف دنیا سفر کرد و با فرانکلین روزولت، رییس جمهور آمریکا هم ملاقات داشت اما این قهرمان پرافتخار شوروی سابق بعدها تا حد زیادی از تاریخ کشور حذف شد.

ایرینا اسلاوینسکا، فعال برابری جنسیتی به بی‌بی‌سی گفت: “روایت شوروی از جنگ جهانی دوم بر تصویر سربازان شجاع یعنی مردان متمرکز بود. زنان در آن روایت جایی نداشتند. ”

نانسی ویک: موش سفید

موش سفیدنانسی ویک

نانسی ویک به عنوان جنگجویی بی‌رحم و میخواره‌ای قهار شهرت داشت. او در نیوزیلند به دنیا آمد، در استرالیا بزرگ شد و در ۱۶ سالگی از مدرسه فرار کرد. او بعدها در فرانسه به عنوان روزنامه‌نگار مشغول به کار شد.

نانسی با کارخانه‌دار فرانسوی، آنری فیوکا ازدواج کرد و موقع حمله آلمان به فرانسه در مارسی زندگی می‌کرد.

ویک پس از پیوستن به جنبش مقاومت، به نیروهای هوایی فراری متفقین کمک می‌کرد از طریق کوهستان پیرنه خود را به مکانی امن در اسپانیا برسانند. اما وقتی آلمانی‌ها از این موضوع مطلع شدند، او مجبور شد از طریق اسپانیا به بریتانیا بگریزد.

اما نازی‌ها همسرش را گرفتند و شکنجه و اعدام کردند. ویک با چتر دوباره به فرانسه بازگشت و به سازمان عملیات ویژه بریتانیا پیوست.

او در مصاحبه تلویزیونی خود در دهه ۱۹۹۰ توضیح داد چطور یک نگهبان آلمانی را کشته: “در سازمان عملیات ویژه بریتانیا حرکت ضربه با تیزی دست به گردن را یاد می‌دادند و من هم آن را خیلی تمرین کرده بود. اما این تنها باری بود که از آن استفاده کردم.”

وقتی فرستنده و رمزهای رادیویی متفقین در یک عملیات گم شدند، او داوطلب شد برای پیدا کردن یک فرستنده جایگزین و مخابره پیام به لندن با دوچرخه مسافتی طولانی را در قلمروی دشمن طی کند.

نانسی لباس‌های شیک می‌پوشید و با سربازان آلمانی بیرون می‌رفت تا از آن‌ها اطلاعات بگیرد. او به روزنامه “آستریلین” گفت: “در راه کمی پودر به صورتم می‌زدم و کمی هم می‌نوشیدم، بعد موقع رد شدن از محل نگهبانی‌شان چشمک می‌زدم و می‌گفتم ‘می‌خواهی من را بگردی’؟ خدایا عجب حرامزاده کوچولوی عشوه‌گری بودم.”

توانایی گریز نانسی باعث شدن آلمانی‌ها لقب موش سفید را به او بدهند. نانسی در اوت ۲۰۱۱ در سن ۹۸ سالگی در لندن از دنیا رفت.

جین ویال؛ خبرنگار، جاسوس، سیاستمدار

جین ویال در جمهوری کنگو به دنیا آمد اما در کودکی به پاریس رفت و وقتی جنگ جهانی دوم شروع شد به عنوان روزنامه‌نگار مشغول به کار بود.

او پس از جنگ مامور مخفی جنبش مقاومت فرانسه در جنوب این کشور شد. منطقه‌ای که در آن زمان تحت کنترل رژیم دست‌نشانده ویشی بود.

جین در رابطه با جابجایی واحدهای نظامی ارتش آلمان اطلاعات جمع‌آوری می‌کرد و برای متفقین می‌فرستاد.

او در ژانویه ۱۹۴۳ توسط دشمن دستگیر و به خیانت متهم شد.

با این حال اطلاعات سری که او به خوبی کدگذاری کرده بود، از دست مقامات در امان ماندند چون قابل رمزگشایی نبودند.

ویال در ابتدا به اردوگاه کار اجباری فرستاده شد و بعد او را به زندان زنان در مارسی منتقل کردند. او در ۱۹۴۷ به عنوان نماینده مجلس سنای فرانسه انتخاب شد.

هدی لامار؛ نابغه زیباروی هالیوود

هدی لامارهدی لامار

هنرپیشه اتریشی تبار در هالیوود به شهرت رسید و ۶ بار ازدواج کرد. اما این کارنامه درخشان سینمایی‌ هدی لامار نبود که او را به یک قهرمان جنگی تبدیل کرد.

نام اصلی‌اش هدویگ اوا ماریا کیسلر بود و در خانواده‌ای یهودی به دنیا آمد. شوهر اول لامار رییس یک شرکت سازنده جنگ‌افزار بود که چون از درخشش همسرش به عنوان بازیگر خشنود نبود، او را مجبور می‌کرد از همکارانش که بعضی از آن‌ها نازی بودند، پذیرایی کند.

لامار اول به پاریس و سپس به لندن گریخت و در آنجا با لویی بی. مه‌یر، مدیر سرشناس شرکت مترو گلدن مه‌یر ( ام‌جی‌ام)‌ ملاقات کرد.

هدی لامار لقب “زیباترین زن جهان” را گرفت و در بیش از ۳۰ فیلم نقش‌آفرینی کرد.

اما آنچه باعث شد او در این فهرست قرار بگیرد، فعالیت جنبی او به عنوان مخترع بود.

لامار یک سیستم راهنما برای اژدرهای نیروهای متفقین طراحی کرد که از طریق تغییر فرکانس آن‌ها مانع از ردیابی‌شان توسط دشمن می‌شد.

البته ارتش آمریکا این اختراع لامار که به ثبت هم رسید را چندان جدی نگرفت اما ردپای اختراعات پیشروی او در فناوری بلوتوث و وای‌فای امروزی به چشم می‌خورد.

میا یی؛ با زهر و شمشیر

میا ییمیا یی

مبارزه میا یی حتی پیش از حمله ژاپنی‌ها به برمه در جنگ جهانی دوم آغاز شد.

او با تمام قدرت برای استقلال کشور مبارزه می‌کرد و جلوی مقامات حکومت استعماری بریتانیا می‌ایستاد.

او در جنگ جهانی دوم به نیروی مقاومت پیوست و برای دفاع از خود همیشه یک بطری زهر و یک شمشیر همراه داشت.

در ۱۹۴۴، میا با پای پیاده از سرزمین‌های اشغال شده توسط دشمن و کوهستان‌ها عبور کرد تا خود را به هند که تحت سلطه بریتانیا بود برساند و به مبارزه با ژاپنی‌ها ادامه دهد.

میا در طول مسیر زخم‌هایش را با تکه‌های سارونگ (پارچه‌ای رنگارنگ که مردان و زنان در آسیا و بخش‌هایی از آفریقا دور کمر خود می‌بندند) می‌بست و به پیشنهاد مردانی که می‌خواستند او را حمل کنند، جواب رد می‌داد.

وقتی در هند بود، به پخش اعلامیه بر فراز برمه کمک کرد، برگه‌هایی که در آن‌ها بدرفتاری ژاپنی‌ها با مردم به تفصیل شرح داده شده بود.

با وجود این که قصد داشت بعد از تولد پسر اولش به همراه همسر خود به برمه بازگردد، تا اکتبر ۱۹۴۵ و بعد از پایان جنگ جهانی اول به آنجا نرفت.

او به مبارزه خود برای استقلال ادامه داد و این بار جلوی نظام‌های دیکتاتوری کشور ایستاد.

راسونا سعید؛‌ شیرزن

راسونا سعیدراسونا سعید

راسونا سعید در این فهرست یک استثنا به حساب می‌آید چون در جریان جنگ جهانی دوم دست‌کم در ظاهر طرفدار نیروهای متحدین بود.

راسونا شخصیتی کلیدی در مبارزات استقلال اندونزی بود و نیروهای استعمارگر هلندی دشمن او به حساب می‌آمدند.

سعید فعالیت‌های سیاسی خود را از سن کم آغاز کرد و در اوایل دهه بیست زندگی‌ خود یک حزب سیاسی با عنوان انجمن مسلمانان اندونزی به راه انداخت.

راسونا سخنگویی عصیانگر بود تا جایی که در یکی از شرح‌حال‌های او سخنرانی‌هایش به “رعد و برق در طول روز” تشبیه شده است. ایستادگی‌اش در برابر مقامات حکومت استعماری هلند باعث شد لقب شیرزن را روی او بگذارند.

نیروهای هلندی بیشتر اوقات سخنرانی‌های سعید را متوقف می‌کردند و در یکی از این رویدادها او را دستگیر و به مدت ۱۴ ماه به زندان انداختند.

در ۱۹۴۲ وقتی ژاپن به مجمع‌الجزایر حمله کرد، سعید به یک سازمان طرفدار ژاپن پیوست اما از آن برای ادامه فعالیت‌های خود برای استقلا‌ل‌ کشور استفاده کرد.

بعد از شکست ژاپن، هلندی‌ها بازگشتند تا در ابتدا با کمک نیروهای بریتانیایی دوباره اقتدار خود را به دست آوردند. و این شروع جنگی خونین بود که ۴ سال طول کشید.

هلند در ۱۹۴۹ استقلال اندونزی را به رسمیت شناخت و برای بزرگداشت راسونا سعید نام او روی یکی از خیابان‌های اصلی در جاکارتا، پایتخت این کشور گذاشته شد.

bbc